ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 6:8 عصر
امواج زندگی را باید پذیرفت،حتی
اگر گاهی ما را به قعر دریا ببرند
آن ماهی آسوده که در سطح
آب میبینیم مرده است........
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 5:56 عصر
ازتمام داشته هایت که به آن می بالی خدا را جدا کن بعد ببین چه داری؟
به همه کمبودهایت که از آن مینالی خدا را بیفزا و ببین دیگر چه کم داری؟
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 5:35 عصر
آنقدر شکست خوردن راتجربه کنید،تا راه شکست دادن را بیاموزید
خدا زمین را مدور آفرید تا به انسان بگوید،همان لحظه که تصور میکنی
به آخر دنیا رسیده ای،درست در نقطه آغاز هستی......................
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 5:27 عصر
وقتی اسبها توانایی وارد شدن به میدان مسابقه را ندارند
هرالاغی میتواند به خط پایان برسد...........................
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 4:6 صبح
دوچشمانم خیره به وجود توست
تو،که وجودت سرشار زندگیست
در تو که جاری میشوم
حس بودن و هستن میشوم
وجودم جان میگیرد از حضورت
05/05/1388 مجتبی سهرابی مقدم
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 3:53 صبح
این رنج که من کشیدم چقدر ناچیز است
ای جان که قسم به درگهت این هیچ است
4/6/1388 مجتبی سهرابی مقدم
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 2:45 صبح
من
رهای خودم را دوست دارم
رهایم کن،رها
با پیوندی از احساس،که با من داری
دزد عقل و انتخابم هستی
به خاطر خدا برو
به خاطر خدا برو
ای احساس ناجور
ای وصله ننگ 3/11/1378مجتبی سهرابی مقدم
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 2:20 صبح
و چه زیباست که هنوز معناها برایم متفاوتند
مجتبی سهرابی مقدم 5/11/1379
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 1:30 صبح
هرچه هست ازبهرتوست / باید که داناتر شوی
در ظرایف من عجب محو تحیر
مانده ام
مجتبی سهرابی مقدم 4/11/1382
ارسال
شده توسط مجتبی سهرابی مقدم در 92/6/1 2:6 صبح
با کدام احساس بر باغ سرد پاییز قدم گذاردی
و با رنگ کدامین نگاه،گلستان بی رنگ بهار را
به دلخواه نقاشی میکنی
در این حال برای زمستان،بهترین رنگ،همان سفید است
اگرچه با حضور کاج
و بعدهم سرو خرامان
ازجستجوی تابستان دست کشیده ای
به گمانم فراموش کرده ای
رنگها همیشه باقی میمانند
مجتبی سهرابی مقدم11/8/1383
